بیوگرافی و ادبیات

نکاتی برای کتابخوانی

1. یادگیری سریع خواندن

بسیاری از خوانندگان بالغ با طیف وسیعی از سرعت های خواندن راحت می شوند: از مرور سریع متن، مطالعه دقیق متن، تا مراقبه عمیق روی متن. از یک طرف این به معنای آموزش مغز ما برای خواندن سریعتر است. یادگیری چگونه پیچیده نیست و مطمئناً برای انجام آن نیازی به دوره تندخوانی ندارید.

یکی از ساده ترین راه های خواندن سریع مطالب این روش است که در زمان خواندن کتاب انگشت خود را زیر متون بکشید، شما باید سرعت حرکت انگشت خود را در سرتاسر صفحه افزایش دهید تا وقتی که چشم های خود را روی هم فشار دهید تا بتوانید سریع تر از حد معمول مطالب را بخوانید. میتوان گفت شما با این کار از انگشت خود به عنوان یک خرگوش استفاده میکنید که در مقابل یک تازه دونده قرار گرفته است. انگشت خود را سریعتر به حرکت در بیاورید تا وقتی که با سرعت گرفتن آن ، خواندن نیز راحت تر شود. در ابتدای این کار امکان دارد که احساس ماخوشایندی داشته باشید، ولی با گذشت زمان و انجام آن به صورت مکرر، سرعت خواندن شما نیز بهتر و آسان تر میشود.

به دلیل متفاوت بودن سرعت درک مطلب، هر خواننده ای قادر به خواندن سریعتر نخواهد بود. و این اشکالی ندارد، زیرا به هر حال بسیاری از کتاب ها را نباید سریع خواند. اما اگر می‌توانید سریع‌تر خواندن را یاد بگیرید، آن را دنبال کنید.

2. آهسته خواندن

در طرف دیگر طیف، خوانندگان بالغ نیز باید راحت باشند که آهسته بخوانند. کتابخوانی تماماً با نثر سوزی نیست. گاهی اوقات بهترین راه برای خواندن کتاب این است که به آرامی و مراقبه مطالعه کنید.

در این شرایط مراقب باشید که بی حوصلگی می تواند سر زشت خود را بالا ببرد، به خاطر سریعتر نخواندن احساس گناه کنید و لذت مطالعه کتاب را از بین ببرید. اغلب ناامیدی ما از آهسته خواندن ناشی از یک نگرش اشتباه است – از اینکه کتاب را به عنوان یک کار باید به پایان برسانیم، نه به عنوان یک لذت دشوار که باید از آن لذت برد. مطالعه، به خصوص زمانی که تازه شروع کرده ایم، می تواند دردناک باشد. یادگیری خواندن مانند یادگیری راه رفتن نیست. مثل یادگیری نواختن پیانو است. طبیعی نیست

بنابراین به راحتی از کتابی که به خواندن آهسته نیاز دارد دست نکشید. گاهی اوقات بهترین کتاب ها نیاز به صبر دارند. با سرعت آهسته راحت باشید، حتی اگر سرعت آن بسیار کندتر از سایرین باشد.

3. یک گیربکس نصب کنید

خوانندگان بالغ می دانند چه زمانی سریع بخوانند و چه زمانی آهسته بخوانند. خواندن مانند راندن یک کامیون متحرک در بزرگراه های کوهستانی است. مواقعی وجود دارد که با دنده کم می‌توان از سربالایی حرکت کرد، و زمان‌هایی وجود دارد که با دنده‌های بالا در سربالایی حرکت می‌کنیم. هر کتاب زمین مخصوص به خود را دارد.

سرعت مطالعه ما با مطالعه تغییر می‌کند، زیرا بخش‌های مختلف کتاب مانند ماهیچه‌گیری در سربالایی یا کروز در سرازیری خواهد بود. با گذشت زمان، شما شروع به درک زمین یک کتاب خواهید کرد و یاد خواهید گرفت که چگونه از چرخ دنده های مختلف استفاده کنید. فقط توجه داشته باشید که زمین می تواند تغییر کند. برخی از قسمت های کتاب را می توان سریعتر از بقیه خواند.

4. پیش بینی کنید

قبل از شروع خواندن کتاب، هدف آن را در زندگی خود مشخص کنید. چرا این کتاب را می خوانی؟ چه چیزی بهتر از ده ها هزار کتابی است که برای خواندن این یکی مجبور به نادیده گرفتن آن هستید؟ آیا این (1) بخشی از رژیم غذایی معنوی شما است، (2) برای تغییر شخصی، یا (3) فقط برای سرگرمی؟ تعیین اولویت‌های خواندن واضح بسیار مهم است.

هنگامی که اولویت های مطالعه مشخص شد، نوبت به پرسیدن سؤالات خاص می رسد. من خوانندگان را تشویق می کنم که پنج تا ده سؤال خاص را که دوست دارند نویسنده به آنها پاسخ دهد، بنویسند. با طرح سؤالات از یک کتاب قبل از شروع، یک مبنای عینی برای اینکه چرا در وهله اول این کتاب را می خوانید، ایجاد می کنید. همانطور که مطالعه می کنید، این سؤالات تشخیص اینکه آیا کتاب به این هدف دست می یابد یا نه، آسان تر می کند.

5. مدار نویسنده را تعیین کنید

می‌خواهید نویسنده شما را به کدام سمت بکشاند؟ آیا می خواهید نویسنده شما را به داخل کتاب بکشد (گریز از مرکز)، یا می خواهید نویسنده شما را از کتاب بیرون بکشد (گریز از مرکز)؟ به عنوان مثال، اگر کتابی را می خوانید تا به سادگی از زیبایی ادبی لذت ببرید، می خواهید نویسنده شما را به سمت خود بکشاند و ذهن و قلب شما را با تصاویر غنی بچسباند.

از سوی دیگر، اگر کتاب برای تغییر شخصی فوری است، می‌خواهید نویسنده شما را بیرون کند، بنابراین می‌توانید برای تأمل و کاربرد شخصی از کتاب جدا شوید. قدرت یک کتاب این است که نویسنده چقدر خواننده را در مسیر مورد نظر حرکت می دهد.

تعیین جهتی که به دنبال حرکت هستیم مهم است. کتاب‌های تجاری که می‌خوانم همیشه گریز از مرکز هستند و من را از کتاب دور می‌کنند و به تفکر شخصی می‌روم. کتاب‌های اوقات فراغتی که می‌خوانم اغلب متمرکز هستند و برای لذت ادبی مرا به درون کتاب می‌کشاند. دانستن این تفاوت، نحوه خواندن (و پاسخ به) کتاب ها را شکل می دهد.

6. یک بررسی پس زمینه را اجرا کنید

همیشه قبل از شروع به خواندن یک کتاب، جستجوی آنلاینی در مورد کتاب ها انجام میدهم، و خلاصه ای کوتاه در مورد کتاب مورد نظر خود پیدا کرده، تاییدیه ها را در مورد کتاب مطالعه میکنم، و نیز هر گونه ابهامی که در مورد کتاب وجود دارد و منتشر شده است را بررسی میکنم. با این کار یا نویسندگان دیگری نیز آشنا میشوم. آنها چه کسانی هستند؟ کجا کار میکنند؟ این نویسندگان نماینده کدام جهان بینی هستند؟ انجام این کارها من را برای چیزی که می خواهم بخوانم آماده میکند، و در مورد انگیزه های نویسنده آگاهی به دست می آورم. بررسی کردن پس زمینه ای از این کتاب تنها چند دقیقه از زمان من را نیاز دارد و زمان دقیقا چیزی است که میتوانم آن را به خوبی سرمایه گذاری کنم.

7. یک خودکار بگیرید

من نسخه‌هایی از کتاب‌های چاپی‌ام را می‌خرم، زیرا معتقدم که باید در کتاب‌ها بنویسید و با قلم در آنها بنویسید. نفس نفس زدن یک کتاب مثله کننده! من یک خودکار را بسته نگه می دارم. این آمادگی خوبی است و من را در حالت انتظار قرار می دهد.

بدون قلم در دست، افکاری که از ذهنم می گذرد را فراموش می کنم. از روی عادت، قبل از اینکه کتابی را بگیرم، یک خودکار برمی دارم. من یک فصل کامل در کتابم، Lit! دارم که به حاشیه‌ها و توضیح نحوه انجام آن اختصاص دارد. در کتاب ها بنویسید. انجام دهید.

از دیگر موارد مهم در کتابخوانی

سعی کنید از هر چیزی که حواس شما در هنگام کتاب خواندن پرت میکند دور بمانید،کتاب را با آرامش و دقت کافی بخوانید،از محیط های کوتاه نویسی دور بمانید،نگران این موضوع نباشید که چه زمانی کتاب را تمام خواهید کرد،باید از قبل مکان مطالعه خود را مشخص کنید.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا